روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

چهارمین

سلام  

خیلی خوشحالم آخه امروز پرسپولیس پوزه استقلال رو به خاک مالوند  

بعداز ظهر که باشوشویی داشتیم بازی رو تماشا میکردیم اولین گل رو که استقلالی ها زدن شوشو یه فریاد بلند از سر خوشحالی کشید که تمام ساختمون ۳ طبقمون به لرزه دراومد .منم که اعصابم از گلی که خورده بودیم داغون شده بود سرش داد کشیدم که چیه؟ منو ترسوندی چرا این کارو کردی ؟

ولی تو دقایق آخر که بهشون گل زدیم منم چنان فریادی زدم که شوشو رو عصبانی کردم

همش بم میگفت چی کار میکنی؟ تمام ساختمون صداتو شنیدن. 

خلاصه امروز خیلی حال کردیم با این تیممون 

الان هم شوشو نشسته داره برنامه  ۹۰ رو نگاه میکنه منم دارم همش فکر میکنم وای فردا ناهار چی بپزونم؟شاید ماهی تو فری درست کردم.....نمیدونم شایدم ..... 

پاشم برم پیش همسری که این چند دقیقه دلم واسش یه ذره شد

نظرات 2 + ارسال نظر
هورمهر جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:20 ب.ظ http://www.hooormehr.persianb;og.ir

سلام سارا جونم...
اول از همه ممنونم برای اینکه لینکم کردی، منم اومدم اینجا و همه‌ی پستهات رو خوندم و کلی خوشم اومد و لینکت کردم...امیدوارم دوستای خوبی بشیم...
راستی سارا جون، از خودت بیشتر نمیگی و اینکه چه جوری با شوشو آشنا شدی؟ من که خیلی کنجکاوم!
سارا جونم نوشته‌هات قشنگه من که خییلی دوسشون دارم.
امیدوارم همیشه موفق باشی...

آرتین پنج‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:59 ب.ظ http:///http://artinkocholoo.blogsky.com/

سلام خاله سارا
خداکنه همیشه سایه شوشو بالای سرت باشه.
خاله حتما حتما بیا منو ببین و نظر بده آخه منم دنبال نزماد میگردم .
منتظرم بای بای .

سلام آرتین جان
انگاری آدرستو درست تایپ نکردی اگه ممکنه دوباره تایپ کن بتونم بیام پیشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد