روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

۹۰

 چند روزه زیر فشار کارای خرد و ریز دفتر قرار گرفتم،آخه دوشیفت میرم .نه میشه دفتر رو ول کنم ،نه میشه اون کارها رو ول کنم و بیخیال شم

به برادری میگم در ظاهر راضیه ولی از مامان و خواهری میفهمم که برا انجامشون اذیت میشه ،به برادر شوهری میگم میگه کار دارم 

یه خصلتی هم دارم نمیدونم خوبه یا بد ،اینه که دلم نمیخواد منت احدی روم باشه و این همه شامل بابام و مامان و حتی شوشو هم میشه .نه اینکه اونا خدایی نکرده منت بذارن ،نه ،خودم دلم میخواد کارهامو به تنهایی انجام بدم و مزاحم کسی نشم و الان که مجبورم به کسی بگم برای انجام کارهای دفتر خیلی برام تحملش گرون تموم شده. 

امروز با شوشو در تماس بودم داشتم براش اینا رو تعریف میکردم .من فقط دلم میخواس بهم گوش بده و بگه من حق دارم.همین برام کافی بود ولی وقتی تعریف کردم اون بیچاره خیلی خیلی ناراحت شد  

من سبک شدم ولی ظاهرا همه بار معنوی این حرفا افتاده رو دوشش :(  

*خودمونیم بچه ها دیدی این عکسای نایت ملودی چقدر خوشکلو و دلبر و دلنشین و ملیح و زیبا هستن؟ 

 

سالروز ازدواج حضرت علی (ع)و حضرت زهرا(س) تبریک میگم .

 

نظرات 19 + ارسال نظر
سارا دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ب.ظ http://sami1385.persianblog.ir/

عزیزم من مطمئنم تو به خاطر فرار از دلتنگی و اینکه حواستو یجوری پرت کنی سر خودتو اینقدر شلوغ کردی !‌ ولی تو رو خدا خودتو زیاد آلوده کار نکن اولش شاید احساس کنی خسته میشی ولی وقتی به کار عادت کنی دیگه فکرت همش پیشه کاراته و آرامشتو از دست میدی (چون از حرفات فهمیدم که آدمی هستی که دوست داری کارو به بهترین نحو و بدون نقص انجام بدی و وقتی به کسی میسپری خیالت ناراحته) . همینطوره ؟

اره گلم درست حدس زدی
ممنونم به خاطر حرفای قشنگت مطمئنا روم خیلی تاثیر گذاشت

گلرخ دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:56 ب.ظ

خانمی . فشار روی همه هست ُ ولی تا جایی باید تحمل کنی که مریضت نکنه . نمی تونین یه کارمند بگیرین ؟

گلی تو فکرش هستیم

آنو دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:48 ب.ظ

سپیده (باران عشق) دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:11 ب.ظ

خوشم میاد تو هم مثل خودمی!
یعنی اینکه دوست ندارم کسی بهم منت بگذاره!!!!!
خوب به ما می گفتی سبک می شدی چرا شوشوتو ناراحت می کنی؟

الهی سپیده جون راست میگی نباید به اون میگفتم

روناک دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:56 ب.ظ http://www.ronak88.persianblog.ir

کی میاین سفر؟

الان یمام پیشت گلی

فهیم دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:33 ب.ظ

سلام.خسته نباشی عجیج دلم . نمیگم بیخیال چون گویا نمیتونی بیخیالی طی کنی ولی اینطوری میتونم بگم که یکم لایت تر برخورد کن باور کن باور کن هیچی تو دنیا ارزش اینهمه جوش زدنو نداره که از جان عزیزت بگذری که مثلا کارا رله بشه خب نشه به درک . البته اینجوری که به خودت فشار جسمی و روانی وارد میکنی خود به خودی کارا خوب پیش نمیره یکم اگر راحت تر برخورد کنی کارا هم خود بخودی راحت تر درست میشن یکم اجازه بده بقیه امور دوروبرت هم حق داشته باشن که بعضی وقتا خراب بشن همش که تو نباید ریز به ریز درستشون کنی بذار یکم شیطونی کنن اونوقت راحت تر خوابشون میبره توام راحت درستشون میکنی ^^ اینو بوس فرض کن .بوس.
o

فهیم جونی خوب مطلبو گرفتی نمیدونم چرا دوست دارم همه چی بیست باشه نمیتونم ۵/۱۹ رو تحمل کنم
ولی دارم روش کار میکنم یعنی رو خودم
ولی ازم میگم خوشبحال همسرت باداشتن تو

مژی دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:13 ب.ظ

سارا جونم دقیقا احساست رو درک میکنم
نیست که دوتامون متولد یه ماهی هستیم
من اصلا رو انداختن ههم برام سخت
ایشالله شوشو زودی میاد و کمک میکنید به هم
ولی خواهری کار داشتن که بعد نیست
الان وضع منو ببین :)

الهی راست میگی مژی تاحالا بش فکر نکرده بودم اید اذرماهیا اینطور باشن خانومی

الی دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 ب.ظ http://manototaabad.blogfa.com

آخه سارا جون چرا اینقد خودتو اذیت میکنی خانومی توروخدا یکم به خودت استراحت بده هیچ چیز به اندازه سلامتی واجب نیست اونم سلامتی روحت. روح بیمار جسم سالمم از کار میندازه پس مواظب خودت باش گلم اینقد غصه ی کارو نخور

چششششششششم خانمی مرسی

فاطمه سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:17 ق.ظ

سلام عزیزم
خسته نباشی از کار روزانه.
ببخشید» مثلاینکه برام پی ام زده بودی ولی همسری داشت با کامپیوتر کار می کرد و پنجره رو بسته بود. شرمنده.

سلام
مرسی مشکلی نیست
خوحال شدم گلی

مهدیه سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:54 ق.ظ http://kalantar62.persianblog.ir

وای سارا من برعکسه تو تا بتونم رو پای دیگران وای میستم جای پای خودم...

مارال سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:03 ق.ظ http://sadafane.blogfa.com

عزیزم آدما همیشه به کمک نیاز دارن. برای اینکار هم چه بهتر که کسانی مثل این عزیزترینها به آدم کمک کنن. زیاد روی خودت فشار نیار تا بتونی به شوهر و زندگیتم برسی. مطمئنا شوشو هم نمی خوان که تو خیلی اذیت بشی پس از کسانی که می تونن بخواه بهت کمک کنن و به نظرم اصلا اشکالی نداره.

مرسی گلی

عسل سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:26 ق.ظ http://ghasedak26.persianblog.ir

به نظرم بهتره یه کارمند بگیرید

نمیدونم

بانو سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ب.ظ

خسته نباشی خانومی...
مردا یه جورایی تحملشون زیاده... مطمئنا وقتی سرش به کار گرم بشه... فراموش می کنه... این ما خانوماییم که همش به موضوع فکر می کنیم و برای خودمون غول می سازیم...

اره بخدا.........

نگی سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:56 ب.ظ http://dotabarayeham.blogsky.com/

منم همین اخلاقو دارم... کلا درخواست چیزی از کسی برام خیلی سخته..
ایشالا برات کارات آسون بگذره...

اره خیلی سخته نگی

جوجو سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:45 ب.ظ http://alahman.blogfa.com

سلام عزیزم خسته نباشی.....اره این عکسا قشنگه!
در مورد پس پایین باباهات ۱۰۰ درصد موافقم!
با این که من اصلا وقت ازادی واسه خودم ندارم!دانشگاه و کار و خونه داری و کار خونه وای بازم فکر میکنم زندگیم داره همویجوری میگذره!!!!!!!!
نمیدونم چرا این حس رو دارم!
فکر میکنم زندگیم داره هویجوری میگذره!به قوله تو همون بیهودگی...شید واسه من زوده این حس روداشته باشم ولی فکر میکنم کم دیدنه اقایی باعث به وجود اومدنه این حسم شده!
خیلی سخته...من اقایی میخوامخووووووووو
نمیدونم چی میشه!با این وضعیت!
اما موافق که تغییر محیط و شرایط میتونه کمک کنه!
همون مسارتی که شوشوت میگه هم خوبه!
چه جالب شوشو اومده اینجا!

آره راست میگی احتمالا مشکل ما همو دوری شوشو باشه جوجو جونم
آره اومده خونده اینجارو

رازقی سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:46 ب.ظ http://myamorousdays.blogfa.com

این جریان اینکه دوست نداری سرت منت بذارن که مثل منی/
آره عزیزم منم دلم میخواد فقط برا رامین دردودل کنم و اون بشنوه ولی اون همیشه دنبال راه حل و آروم کردن منه. این یه تفاوت بین زن و مرده. ما زنا فقط اینکه یه نفر بشنوه برامون کافیه ولی مردا دوست دارن مشکل رو حل هم بکنن! برا همین از غصه ی ما غصه میخورن

آره دیقا همینه که میگی خانومی

مهرگان سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:17 ب.ظ http://mehregan60.blogfa.com

منم هفته پیش با اقاگلی کلی حرف زدم ولی بعدش احساس کردم رفت توی فکر .....

آره
چرا اینطورین؟؟

فریبا سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:22 ب.ظ http://saghar1khorshidma.blogfa.com/

سلام عزیزم پس ما اینجا چی هستیم خوب به ما میگفتی که همسری رو توی راه دور نگران نکنی اون به قده کافی از راه دور نگران تو هست
در مورد منت هم هیچ کس از این منت خوشش نمی اید اما گاهی اوقات شرایط جوری میشه که ادم باید از کسی کمک بخواد تو که هر روز و هر ساعت کار نداری که پس اشکالی نداره گلم زیاد خودت و اذیت نکن عزیزم
اگه این سفر های شو شو خان هم ادامه داشته باشه حتما تو به یه کمک حال نیاز داری گلم فکر سلامتیت هم باش
کاش حدا قل نزدیک هم بودیم یه باری از دوشت بر می داشتم
خوب امروزه زندگی ها سخت شده خودمون دیگه نبایدئ سخت ترش کنیم
پس یه کمکی بیار حتما
از خدا می خوام که هر آنچه که ارزوی قلبیته رو بهت بده
خیلی دوستت دارم

خانومی تو که هی باا محبتات منو شرمنده میکنی گلی
ممنونم ۱۰۰۰ بار

mojtaba sh2 سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:32 ب.ظ http://www.mojiLOVemary.blogfa.com

سلام خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

وای چه مطالب قشنگی داری خوشم امد

به وبلاگ ما هم سر زن خوشحال میشم بیایو تبادل لینک کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد