روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

183

همسری از 18 تیر رفته سفر و من خونه مامان اینا هستم 

خوبم 

بهترم 

فقط ملالی نیست جز دوری یار 

 

از لطف و محبت اونایی که ازم یاد کردن بی نهایت ممنونم :)

182

دلم گرفت ای هم نفس

پرم شکست تو این قفس

تو این غبار تو این سکوت

چه بی صدا نفس نفس

از این نامهربونی ها

دارم از غصه می میرم

رفیق روز تنهایی

یه روز دستاتو می گیرم.. 

 

خوبم ، سرم شلوغه ، نوشتنم نمیاد ، دلم گرفته از این زندگی . اتفاقی نیوفتاده فقط من کمی بی تحمل شدم!  

 

181

آه ای زندگی منم که هنوز      با همه پوچی از تو لبریزم

نه به فکرم که رشته پاره کنم

نه بر آنم که از تو بگریزم 

همه ذرات جسم خاکی من   از تو ای شعر گرم در سوزند

آسمانهای صاف را مانند

که لبالب ز باده ی روزند 

با هزاران جوانه میخواند      بوته نسترن سرود ترا

هر نسیمی که می وزد در باغ

می رساند به او درود تو را 

من تورا در تو جستجو کردم   نه در آن خوابهای رویایی

در دو دست تو سخت کاویدم

پر شدم پر شدم ز زیبایی 

پر شدم از ترانه های سیاه           پر شدم از ترانه های سپید

از هزاران شراره های نیاز

از هزاران جرقه های امید

حیف از آن روزها که من با خشم

ادامه مطلب ...