همسری از 18 تیر رفته سفر و من خونه مامان اینا هستم
خوبم
بهترم
فقط ملالی نیست جز دوری یار
از لطف و محبت اونایی که ازم یاد کردن بی نهایت ممنونم :)
دلم گرفت ای هم نفس پرم شکست تو این قفس تو این غبار تو این سکوت چه بی صدا نفس نفس از این نامهربونی ها دارم از غصه می میرم رفیق روز تنهایی یه روز دستاتو می گیرم..
خوبم ، سرم شلوغه ، نوشتنم نمیاد ، دلم گرفته از این زندگی . اتفاقی نیوفتاده فقط من کمی بی تحمل شدم!
|
آه ای زندگی منم که هنوز با همه پوچی از تو لبریزم
نه به فکرم که رشته پاره کنم
نه بر آنم که از تو بگریزم
همه ذرات جسم خاکی من از تو ای شعر گرم در سوزند
آسمانهای صاف را مانند
که لبالب ز باده ی روزند
با هزاران جوانه میخواند بوته نسترن سرود ترا
هر نسیمی که می وزد در باغ
می رساند به او درود تو را
من تورا در تو جستجو کردم نه در آن خوابهای رویایی
در دو دست تو سخت کاویدم
پر شدم پر شدم ز زیبایی
پر شدم از ترانه های سیاه پر شدم از ترانه های سپید
از هزاران شراره های نیاز
از هزاران جرقه های امید
حیف از آن روزها که من با خشم