سابقه نداشته انقدر صبحا واسه پاشدن از خواب ، اذیت بشم . چنننننننند روزه که وقتی مجبورم پاشم عذاب عجیبی بم وارد میشه . یعنی بهار و انقدر خوابالودگی . بخدا دوغ و ماست و اینا هم نمیخورم اصلا
البته بگم هااا شبا تا ۱ شب حداقل بیدارم . دیشب یه فیلم خوشکل دیدم . تنهایی. آخه با همسری تو "خیش خراش ما " بودیم :) ، گرچه که این ناز و نوز ها همش از طرف منه و اون حرف میزنه و محبت میکنه ، چیز تعریف میکنه ولی من انگار دیوار!
ساخت سال 1995 بود اگه اشتباه نکنم .
شاد باشی سارا جون