ادامه مطالب بدون رمز :
دیروز پنج شنبه برا مصاحبه ی زبان رفته بودم اهواز در ادامه همون کلاسایی که تابستون پارسال میرفتم . میتونم بگم از دبیرستان زبان نخونده بودم . هرچی هم تو دانشگاه خونده بودم سرسری بود و چیزی به معلوماتم اضافه نکرده بود . فکنم دلیل اینکه بعد از این همه سال یه چیزایی به هر حال یادم مونده بود ، فیلمایی زیادیه که با زیرنویس میبینم.
حالا منتظرم فرم کاروزی 60 ساعته رو برام ارسال کنن که دیگه شایید بعد از یک سال و اندی بم این مدرکو بدن که نتازه ببینم من شرایط استفاده ازش رو دارم یا نه
:(
دیشب خانواده پدری من با خانواده عمو بزرگه رفتیم عید دیدنی!!!! خونه عمو کوچیکه ، خوب بود خوش گذشت
بعدم با خواهری و همسرش رفتیم چرخیدیم این ورو اون ور بستنی خوردیم مهمون همسری و نزدیکای یک بود که بعد از یه مشت گشتن یه فست فودی که هنوز شلوغ بود مشتری میپذریفت رفتیمو ساندویچ خوشمزه گرفتیم
.
این پستو دیشب از تو تخت آپ کردم ولی صبح که چک کردم هیچی سیو نشده بود
!
ایشاالله که مدرکش به کارت میاد خانومی
چه شب خوبی !
سلام عزیزم خوبی .من تازه با وبلاگت آشناشدم همینطور که داشتم میخوندم دیدم بعضی از قسمت ها رمز دار هست میشه به منم بدی رمزش .لطفا
خوب دیگه کاری که از تو تخت انجام بشه معلوم نیست چی بشه
همیشه به مهمونی خانومی