روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

273

پنج شنبه شب که مامان بیچاره قرار گذاشت بریم شام بیرون و خودشم شامو آماده کرد ،همه یه بهانه آوردن جز من! و ساعت 11 بود که مامان و بابا اومدن دنبالم و شام رفتیم بیرون!!!!!!!!!

فکر کنید نه برادری و نه خواهری و همسرش و نه حتی همسری همراهیمون نکردن!!!!

منم به خاطر تدارک مامان اینا رفتم همراهشون . آخه اونا که واسه خودشون تنها و دوتایی، که برنامه شام بیرون نمیریزن هیییییییچوقت!


دیروز هم خونه بودیم با همسری یه قسمت از سریال دکستر رو دیدیم که جز خون و مرده و پلیس و قتل هیچ چیزی دیگه توش نبود.خلاصه که فکر نکنم دنبالش کنیم و برم از رو هارد دلیتش کنم.

مثلا فکر کنید این عکسشه : 



نظرات 3 + ارسال نظر
سمانه شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:52 ب.ظ http://samanehhosein.persianblog.ir/

وای چیه این
البته شاید بعدش خوب بشه فیلمه
خوب کردی با مامی اینا رفتی
گناه داشتن

بهاردخت شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:47 ب.ظ http://www.spring25girl.blogfa.com

سلام سارا جون مهربون
فیلم وحشتناکی بوده پس

مریم و محسن شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:24 ب.ظ http://salysky.persianblog.ir

خوبه گاهی با مامان و بابا تنها بودن

منم از این جور فیلما خوشم نمیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد