430 فطر92

یکشنبه بعداز ظهربود که برای رفتن به دفتر بیدارشدم و همسری رو در حالی که یه دستش به کمر و تو دست دیگش یه بطری آب بود و همش راه میرفت و درد میکشید دیدم. گفت مطمینم سنگ کلیه ست و خیلی هم اذیتم . با هر بدبختی که بود رفتیم دفتر و همسری همچنان نالان بود تا اینکه به بابا زنگ زدم بیاد و همراهش بره دکتر و همون موقع دوست صمیمی همسری رسید و رفتن وکلی سرم و آمپول زد و بهتر شد و اومد. واسه شام خونه مامان اینا بودیم که بازم دچار درد شد بازم دکتر و سرم ومخدر! بهتر شد و اومدو دیگه کمی خوابید وفرداش هم رفت سونو ولی هیچی نبود یا خیلی ریز بوده و دفع شده یا گوشه موشه ها قایم شده.....

دکتر ولی کلی دعواش کرده بود که چرا روزه میگیری و بیخود میکنی تودمای 50 درجه..... متخصص هم امروز با دیدن سونوش بش گفت ابدا نباید هیچوقت روزه بگیری :( این یعنی من و یه عمر تنها روزه گیری:(

دیشب هم همسری که تازه از متخصص برگشته بود با تماس داداشش سراسیمه رفت و تا 3 صبح برنگشت و مامانش رو به خاطر فشار بالا بستری کردن . امروز هم 3 بعدازظهر رفتین دیدنش که خدا رو شکر بهتر بودن

میدونستم امسال ماه رمضون 30 روزست وهمینطور هم شد حالا هم فردارو تعطیلیم و هم شنبه هورا

واسه افطار لوبیاپلو خوشمزه پزوندم ولی حیف سالاد نداریم

عید مبارک دوست جونا