روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

472

روز دهم فروردین شد

دیشب ساعت یازده دایی تماس گرفت که داریم میایم خونتون دیگه نگم چه جوری آماده شدیم ، فقط شانس اوردیم که به خاطر اومدن دوستام خونه تمیز و مرتب بود حتی میوه و شیرینی هم سر میز بود

جمعه مامان اینا با خانواده مادری رفتن واسه ناهار پیکنیک ، ما خونه پدرشوهری دعوت بویم ولی بعدش رفتیم و خوش گذشت شب هم برادرشوهری رو رسوندیم راه آهن و رفتن

تعطیلات دوست داشتنی عید هم نفسای آخرشه و داره تموم میشه 

امشب مامان دختر و پسرخاله روو کلن خاله ها رو دعوت کرده واسه پاگشا

جدیدا عشق طلا پیدا کردم ، نه اینکه عشق طلا برای اسفاده ، عشق طلا واسه پس انداز . گرچه پول چندانی برای خریدش در بساط ندارم ولی تصمیم دارم کمترین پولا رو طلا بخرم :)


471

سال نو هم اومد. فقط احساس ما تغییر میکنه ...

ایشالا امسال برای همه سال خوب و پر از سلامتی و پول و شادی باشه

سریالای امسال همه طنزن تق و لق "پایتخت" و "خوب ، بد ، زشت" رو میبینیم

ولی کلاه قرمزی خداااااست ، بخصوص آقای ببخشید که صدای  احسان کرمی رو داره

تیتروار پنجشنبه29اسفند ،بعدازظهرمزار مادر شوهری ، سال تحویل هم خونه پدر شوهر و سبزی  پلو با ماهی

جمعه عیددینی خونه مادربزرگ پدری و عمه و عصرش هم تولد خاله بزرگه

شنبه خونه عمه های همسری صبح و عصر ، شام هم خونه پدرشوهر و بعدش هم عموی شوهری و قرعه کشی وام

یکشنبه رفتن خرید ، ناهار خونه مامان ، عصر هم با مامان اینا پارک خانواده و شب هم یه سر خونه پد شوهر

دوشنبه ساعت 8 بیدارششدون رفتن به یه جای سرسبز با خاله و دایی و کلی خوش گذروندن

دیروز هم صبح تا یک دفتر و بعدازظهر هم آماده شدن برای مهمونی شب  که خانواده همسری بودن و برنج و جوجه شاممون بودن

الان دفترم و یه خونه ترکیذه منتظمه که برم دوباره کلی کار دارم