روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

۱۱۷ از روزها گفتن

چند روزه که خبر خاصی نیست   

با دیدن سریال "گمشده در دنیای جین آستن " تو کانال من و تو ۱ ،کتاب "غرور و تعصب" رو دانلود کردم و خیلی خوش اومده ازش و الان دقیقا صفحه هشتاد هستم

 

عصر شنبه ،به سرم زد که نون خامه ای درست کنم .به همسری میگم درست میکنم و اگه ماله من مثل مال قنادیا نشه مطمئن باش بهتر میشه 

اعتماد به نفس  حال میکنین:

 

 ۶تا هم جا ادویه ای خوشکل مامان برام گرفته،تکی هستن و برا تو کابینت خوبن ،آخه انقدر انواع و اقسام ادویه اومده که تو جاادویه ای جا نمیشدن  : 

  

من این روزا همش دارم همسری تحت فشار قرار میدم واسه برنامه ریزی برا زندگیمون 

نمیدونم والا کار درستی میکنم یا نه؟ 

آخه همش دوست دارم درموردش حرف بزنیم که میخوایم چی کار کنیم؟ برناممون چیه؟

 

۱۱۶ کریسمس

کریسمس مبارک 

 

گرچه ،اومدم بگم پست پایین جدیده

۱۱۵ بازی

اگر ماهی از یکسال بودم...    

آذر پاییزی دوست داشتنیم (ماه تولدم) 

حالا به خاطر همسری شایدم فروردین

 

اگر روز هفته بودم...  

 همیشه عصرای پنج شنبه و صبح های جمعه رو دوست داشتم

 

اگر عدد بودم... 

۲۰ یا نامبر وان

 

اگر جهت بودم... 

شمال 



اگر همراه بودم...  

همراهی شاد و شنگول

 

اگر نوشیدنی بودم...  

شاید آب هویج و بستنی شایدم آب پرتقال  

مطمئنا نوشیدنی بی ناموسی نبودم


 

اگر گناه بودم... 

نگاه دزدکی به اونی که دوستش داری



 

اگر درخت بودم... 

درخت کاج یا سرو یا یه چنار پاییزی

 

اگر میوه بودم... 

ظاهر سیب قرمز و انار یاقوتی رو دوست دارم 

ولی مزه موز و هلو انجیری


 

اگر گل بودم...  

گل رز که حس میکنم خیلی اشرافیه


 

اگر آب و هوا بودم...  

گاهی افتابی ولی نه گرم 

گاهی پاییزی و ابری


 

اگر رنگ بودم...  

صورتی و بنفش 

هر رنگی بودم جیغ نبود وملایم بود

 

اگر پرنده بودم...  

سار یا سینه سرخ

 


اگر صدا بودم... 

صدای آب یه چشمه که از رو سنگا رد میشه

 

اگر فعل بودم... 

محبت کردن و مورد محبت واقع شدن 

 

اگر ساز بودم...  

ویولون بودم اونم مال بیژن مرتضوی

 

 اگر کتاب بودم... 

خیلی کتابا ولی شاید مجموعه کتابهای فروغ و فریدون مشیری


  

اگر عضوی از بدن بودم... 

 چشم یا قلب یا مغز 

اگر جمله بودم...  

دوستم داری؟

 

 

اگر شعر بودم...  

من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم 

پیدا نمیشدی تو شاید که مرده بدم 

(اینو همسری تو دوران دوستیمون برام میخوند)


اگر بخشی از طبیعت بودم...  

دریا یا نهر


 

اگر حس بودم...  

حس خوشبختی 

 

۱۱۴ یلدای ما

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.